شاخص قندخون رژيمغذايي اغلب بهطور دقيق توسط افراد مبتلا به ديابت كنترل ميشود اما آيا ميتواند با ديگر حوزههاي سلامت نيز مرتبط باشد؟ طي بررسيهاي جديد در موشها، شاخص قند خون در رژيم غذايي ميتواند تأثير قابلتوجهي بر نشانههاي اختلالات طيف اوتيسم داشتهباشد.
رژيم غذايي و اوتيسممحققان دريافتند كه دنبال كردن يك رژيم غذايي پر قند (گلوكز)، منجر به تعداد بالاتر سلولهاي ايمني فعال شده در مغز و افزايش ژنهاي مرتبط با التهاب (Gene associated with inflammation) ميگردد كه ممكن است يكي از علل بالقوه در مجموعهي اختلالات تكامل عصبي باشد.
شاخصگليسمي(Glycemic index)، شكلي از رتبهبندي مواد غذايي محتوي كربوهيدرات طبق تأثير كلي آنها بر سطح قند خون است. هرچه جذب مواد غذايي سريعتر باشد، نمرهي GI آنها بالاتر خواهدبود.
بسياري از غذاهاي معمول در رژيم غذايي غربي مانند نان، غلات و غذاهاي پردازش شده با شكر منجر به افزايش و سپس كاهش سريع ميزان قند خون ميشوند. هضم اين غذاها سريع است و بنابراين معمولاً نمرات GI بالايي دارند.
يك رژيم غذايي كم GI، متشكل از مواد غذايي مانند سبزيجات و غلات كاملي ميباشد كه هضم آنها طولانيتر است. مصرف كربوهيدراتهاي كند هضم، موجب كاهش ميزان قند خون ميشود كه به طور معمول به دنبال مصرف وعدههاي غذايي پيش ميآيد. در نتيجه، يك رژيم غذايي كم GI ميتواند به افراد مبتلا به ديابت در تحت كنترل داشتن سطح قند خون آنان كمك كند و عاملي كه موجب بسياري از تغييرات فيزيولوژيك گسترده در افراد ميشود، تغييرات رژيم غذايي است.
محققان در اين پژوهش، بررسي كردند كه آيا كاهش سطح يك محصول جانبي خاص متابوليسم قند، موجب كاهش شناسههاي اوتيسم مانند(autism-like symptoms) در موشهاي با توليدمثل ويژه (specially bred mice) ميشود يا خير.
ارزيابي دو گروه موشبراي ارزيابي اين مسأله، دوگروه موش باردار و فرزندان آن ها با رژيمهاي غذايي GI بالا و يا پايين تغذيه شدند و مقدار كالري يكساني مصرف كردند.
پساز آن كه موشهاي نوزاد از شير گرفته شدند، پساز انجام آزمايشهاي رفتاري و بيوشيميايي دريافتند كه موشهاي تحت يك رژيم غذايي با GI بالا، نشانههاي مورد انتظار اوتيسم، اختلال تعاملات اجتماعي، اعمال تكراري بدون هدف آشكار و خودآرايي گسترده (extensive grooming) را به نمايش ميگذاشتند.
با اينحال تغييراتي كه محققان در مغز موشهاي تحت رژيمغذايي با GI بالا مشاهدهكردند چشمگيرتر از اين بود. اين موشها درمقايسه با موشهاي تحت رژيمغذايي با GIپايين در مغز خود و بهويژه مناطقي كه با حافظه مرتبط است، doublecortin كمتري داشتند كه يك شاخص پروتئيني نورونهاي درحال تكوين است.
مـوشهاي تحت رژيــمغذايي با GI بالا نيز درمقايسه با موشهاي تحت رژيمغذايي با GI پايين، تعداد بالاتري سلولهاي ايمني فعالشده در مغز خود داشتند و ژنهاي مرتبط با التهاب بيشتري را ظاهر ساختند (were expressed).
در بررسيهاي پيشين انساني روي مادران و كودكان مبتلا به اوتيسم، فعالشدن سيستم ايمني بدن ثابت شدهبود. هرچند اين بررسيها بهجاي يك رژيمغذايي با GI بالا كه ممكناست موجب التهاب مزمن در سطوح كم شود، بيشتر بر نقش عفونتها تمركز داشتند كه باعث حملات التهابي ناگهاني (sudden bouts of inflammation) ميشوند. رژيمغذايي با GI بالا ممكناست ميكروبيوم روده (جمعيت ميكروبي روده) را تغييرداده و محققان با يافتن شواهدي در خون دريافتند كه اين تغييـرات نـاشي از تجزيه نشـاستههاي مركب (complex starches) توسط باكتريها در روده بزرگ ميباشد.
يكي از پژوهشگران اين بررسي اظهار ميدارد:
ما وقتي مولكولهايي را در خون پيدا نموديم كه ديگران آنها را صرفاً محصول باكتريهاي روده ميدانستند و آنها را در روده پيدا كرده بودند، شگفت زده شديم.
تفاوت بزرگي بين اين محصولات (مولكولهاي يافت شده) كه ناشي از دو رژيم غذايي با GI بالا و با GI پايين بودند وجود داشت.
به دنبال يافتههاي اين بررسي، گروه پژوهش در حال حاضر روي تأثير باكتريهاي ايجادكنندهي التهاب و اينكه التهاب چگونه بهطور مستقيم و بيواسطه سير تكاملي نورونهاي مغز را مختل مينمايند، ميباشند.
آنها همچنين به دنبال يافتن زمان لازم براي مواجهه (Timing of Exposure) با اين رژيمهاي غذايي خاص (رژيمهاي غذايي با GI بالا و پايين) براي بروز اين تغييرات ميباشند.
منبع: doctorbashi